لذت حجاب....
پنجشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۲۷ ب.ظ
نمیدانید لذت حجاب را...
فروشنده که محو موهاى مش کرده زن دیگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمیبیند. باز هم سؤالم بیجواب میماند و من، خوشحال، از مغازه بیرون می آیم.
نمیدانید؛ واقعاً نمیدانید چه لذتى دارد وقتى مردهایى که به خیابانمىآیند تا لذت ببرند، ذرهاى به تو محل نمىگذارند.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خیابان قدم مىزنید؛ در حالى که دغدغه این را ندارید که شاید گوشهاى از زیبایىهاتان، پاک شده باشد و مجبور نیستید خود را با دلهره، به نزدیکترین محل امن برسانید تا هر چه زودتر، زیبایى خود را کنترل کنید؛ زیبایى از دست رفتهتان را به صورتتان باز گردانید و خود را جبران کنید.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد وقتى در خیابان و دانشگاه و... راه مىروید و صد قافله دل کثیف، همراه شما نیست.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاک و افکار پلید مردان شهرتان نیستید.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد وقتى کرم قلاب ماهىگیرى شیطان براى به دام انداختن مردان شهر نیستید.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد وقتى مىبینى که مىتوانى اطاعت خدایت را بکنى؛ نه هوایت را.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد وقتى در خیابان راه مىروید؛ در حالى که یک عروسک متحرک نیستید؛ یک انسانرهگذرید.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد این حجاب!
خدایا! لذتم مدام باد...
- ۹۳/۰۷/۲۴
- ۴۱۶ نمایش